کد مطلب:41186 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:26

گنجینه پرسمان » تاريخ و سيره

چرا در صلوات بر پيامبر برخلاف اهل تسنن بر آل او هم درود مي فرستيم؟

درباره كيفيت صلوات بر پيامبر(ص) در روايات بي شماري كه از طرق اهل سنت و اهل بيت(ع) رسيده صريحاً آمده است كه «آل محمد را به هنگام صلوات بر «محمد» بيفزاييد». در تفسير «الدر المنثور» از صحيح «اسماعيل بخاري» و صحيح «محمد بن مسلم» و «سنن ابوداود» و «سنن ترمذي» و «سنن نسائي» و «سنن ابن ماجه» و «سنن ابن مردويه» و روايت ديگري از كعب بن عجره نقل شده كه مردي خدمت پيامبر(ص) رسيد و عرض كرد: {Hاما السلام عليكم فقد علمنا فكيف الصلاة عليك H}؛ {Mسلام بر تو را ما مي دانيم چگونه است اما صلوات بر شما بايد چگونه باشد؟M}» پيامبر فرمود بگو: {Hاللهم صل علي محمدو علي آل محمد كما صليت علي ابراهيم انك حميد مجيد اللهم بارك علي محمد و آل محمد كما باركت علي...H} صاحب تفسير الدرالمنثور علاوه بر حديث فوق، هيجده حديث ديگر نقل كرده كه در همگي تصريح شده كه «آل محمد» را بايد به هنگام صلوات ذكر كرد، {V(تفسير الميزان، ج 16، ص 365 و 366، علامه طباطبايي)V}. ابن حجر در كتاب «صواعق» چنين نقل مي كند كه پيامبر(ص) فرمود: {Hلاتصلّوا علي الصلاة البتراء فقالوا و ماالصلاة البتراء؟ قال تقولون: اللهم صل علي محمد و تمسكون، بل قولوا اللهم صل علي محمد و آل محمدH}؛ هرگز بر من صلوات ناقص نفرستيد. عرض كردند: صلوات ناقص چيست؟ فرمود: اين كه فقط بگوييم اللهم صلي علي محمد و ادامه ندهيد بلكه بگوييد اللهم صلي علي محمد و آل محمد»، {V(تفسيرنمونه، ج 17، ص 419 و 420، ناصر مكارم شيرازي، نقل از صواعق، ص 144)V}. از فقهاي اهل سنت «شافعي» آن را در تشهد دوم واجب مي داند و احمد بن حنبل در يكي از دو روايت كه از او نقل شده و جمعي ديگر از فقها ولي بعضي مانند ابوحنيفه آن را واجب نشمرده اند، {V(تفسير نمونه، ج 17، ص 420، ناصر مكارم شيرازي، نقل از تذكره علامه حلي، ج 1، ص 126)V}. حتي شافعي همين فتوا را (واجب بودن صلوات بر آل محمد) در شعر معروفش صريحاً آورده است. {Sيا اهل بيت رسول الله حبكم # فرض من الله في القرآن انزله S} {Sاي اهل بيت رسول الله محبت شما# از سوي خداوند در قرآن واجب شده است S} {Sكفاكم من عظيم القدر انكم # من لم يصل عليكم لا صلاة له S} {Sدر عظمت مقام شما همين بس كه # هر كس بر شما صلوات نفرستد نمازش باطل است S} {V(تفسير نمونه، نقل از الغدير، نقل از شرح المواهب زرقاني، ج 7، ص 7)V}.